اجرای نمایش خروس زری پیرهن پری

سلام دوست خوبم

من در حال تمرین یک نمایش برای کودکان هستم

خروس زری پیرهن پری

نوشته احمد شاملو

البتّه این کار، داستانی و رادیویی است و من به نمایشنامه تبدیل کردم

قصد دارم در شاهرود اجراء بذارم

بیشتر از پانزده ساله که در شاهرود، کار کودک، اجراء نشده

یا بهتره بگم در سی سالِ اخیر، چهار پنج تا کارِ کودک به روی صحنه رفته

که این آمار برای فرهنگسازی کودکان خیلی ناچیزه

و واقعاً لازم میبینم برای کودکان، یک نمایش شاد، ریتمیک و آموزنده به روی صحنه ببرم

می خوام از کمک دوستان هنرمند و هنردوست استفاده کنم

تصمیم دارم در طرّاحی صحنه و لباس از جذّابیّتهایی استفاده کنم که به ذهنِ کودک نزدیک باشه. مثلاً جنگل. البتّه جنگلی که در ذهن کودک، رؤیایی باشه. مثلاً از درختان طبیعی در صحنه استفاده کنم

اگه شما میتونی در زمینه های ذیل به طور مستقیم کاری کنی و تخصّص هنری داری بهم خبر بده

طرّاحی و ساخت دکور

طرّاحی صحنه

طرّاحی و دوخت لباس

عکس و تصویر و جلوه های ویژه

طرّاحی تبلیغات

روابط عمومی

و .......

ضمناً تولید این کار برآورد هزینه ی قابل توجّهی داره، اگر با هدف فرهنگسازی به کودکان بخواهی یاری برسانی، میتونی اسپانسر معرّفی کنی

یا در هزینه های کار سهیم باشی

اگر نتونستی در هیچ زمینه ای یاری برسونی، پیشنهاد و انتظارِ خودت رو به عنوان مخاطب، بیان کن

این کار از نیمه ی دوّم مهرماه 1392 به روی صحنه میره.

یاحـــــقّ ـ هومن شهرستانی

سرپرست گروه چکاوک ـ زیر نظر دفتر استقرار گروه های نمایشی کشور ـ وزارت ارشاد

دهم شهریور 92

راهیابی نمایش دبیرستان شریعتی شاهرود به مرحله استانی

نمایش "دویدن در میدان تاریک میـــن" کاری از دبیرستان دکترعلی شریعتی به کارگردانی هومن شهرستانی با بازی علیرضا شهرستانی ـ علی صبوری ـ عارف ترشیزی ـ علی رجب بابا و محمّدمهدی عجم، کار اوّل جشنواره دانش آموزی شهرستان شاهرود شد.

لازم به ذکر است این نمایش، سه شنبه سوم اردیبهشت 1392 ساعت 11 صبح در تالار شهید بهشتی شاهرود در مرحله استانی شرکت و اجراء خواهد داشت.

افسانه ی قلعه ی قدیمی

بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است.

اهالی وینسبرگ، افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است:

افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند. اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می برند.

فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.

پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت می کند که هر یک از زنان دربند، گرانبهاترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.

نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان، شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود.

تشکر از همشهریان شاهرودی

نمایش کمدی داماد اینترنتی کاری از گروه چکاوک نوشته و کارگردانی: هومن شهرستانی با بازی جواد احمدیان ـ حمید یونسیان ـ محسن مزجی ـ وحید جعفری ـ عباس اشراقی ـ راحله امین ـ مریم دلبری و ملیحه حیدری ـ موسیقی: امیرمسعود اسماعیلی ـ مدیر صحنه: سعید صادقی ـ منشی صحنه: مجتبی متولّی ـ طرّاح تبلیغات: دانیال شهرستانی ـ از دوازده تا سی بهمن با حضور بی نظیر همشهریان به روی صحنه رفت و عنوان پرفروش ترین نمایش استان سمنان را به خود اختصاص داد.

به گزارش روزنامه های محلی و استانی، این نمایش بار دیگر مخاطب را با سالن نمایش آشتی داد و در سی اجراء، توانست بیش از ششهزار نفر را به تماشا دعوت کند.

لازم به ذکر است اجرای این نمایش همچنان ادامه دارد و دانشگاه آزاد ـ دانشگاه پیام نور ـ شهرداری ـ دبیرستان های شهر ـ شهرهای استان سمنان و ...... متقاضی اجرای آن می باشند.

بار دیگر دست تمام هنردوستان را می بوسیم.

اجرای نمایش کمدی داماد اینترنتی

نمایش کمدی داماد اینترنتی

کاری از گروه چکاوک

نویسنده و کارگردان: هومن شهرستانی

 

بازیگران:

جواد احمدیان

حمید یونسیان

محسن مزجی

وحید جعفری

عباس اشراقی

راحله امین

مریم دلبری

ملیحه حیدری

 

موسیقی: امیرمسعود اسماعیلی

مدیر صحنه: سعید صادقی

منشی صحنه: مجتبی متولّی

طرّاح و مدیر تبلیغات: دانیال شهرستانی

 

زمان: جمعه 1391/11/13 لغایت جمعه 1391/11/27

ساعت: 18

مکان: اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شاهرود ـ فرهنگسرای مهر ـ تالار بهمن

 

با تشکّر از: انجمن هنرهای نمایشی/دفتر شاهرود ـ اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شاهرود ـ فرهنگسرای مهر شاهرود ـ کانون تئاتر دانشگاه پیام نور شاهرود ـ هلال احمر شهرستان شاهرود ـ هیئت بازبینی نمایش ـ حسن یزدانی ـ محمّد عرب اسدی ـ ایرج امیرعبداللّهیان ـ سعید آقایان ـ عبّاسعلی آشوری ـ محمّد یزدی ـ علی عابدی ـ ملینا صالحی ـ دکتر آقایان

اجرای " 9 " نمایش در زمستان 91

فراخوان دعوت از بازیگر و عوامل صحنه (شاهرود) ـ گروه چکاوک

تمرین " 9 " نمایش همزمان از آذرمـــاه 1391

جهت اجراء از دی و بهمن 1391

 

1ـ شاهنامه (حماسه کیقباد)/ شنبه / 17 ــ 20:15

2ـ دویدن در میدان تاریک میـــن/1شنبه لغایت 5شنبه/ 12 ــ 14:30

3ـ نمایش "مجلس تعزیه علی اکبر" / دوشنبه / 21 ــ 23

4ـ نمایش "مجلس تعزیه حُـــــــــــرّ"/ سه شنبه / 21 ــ 23

5ـ نمایش "مجلس تعزیه ضامن آهـــــــــو" / چهارشنبه / 21 ــ 23

6ـ پری خوانی/ 1شنبه لغایت 5شنبه / 15ــ 16

7ـ دلم برای دلم می سوزه/ 1شنبه لغایت 5شنبه / 16ــ 17

8ـ داماد اینترنتی/ 1شنبه لغایت 5شنبه / 17 ــ 19:45

9ـ نبرد رستم و افراسیاب/ 3شنبه و 5شنبه / 20 ــ 22

 

1ـ نمایش حماسی " شاهنــــامه (کیقباد)"

کارگردان: هومن شهرستانی

محلّ تمرین:مؤسسه آبادبـــوم (تهــــران)

تمرین: روزهای شنبـــــه

ساعت 17 لغایت 20:15

تعداد بازیگران: هفت مرد + هفت زن

 

2ـ نمایش "دویدن در میدان تاریک میـــن"

کارگردان: هومن شهرستانی

محلّ تمرین:دبیرستان دکترعلی شریعتی (فقط بازیگران دانش آموز)

تمرین: روزهای یکشنبه لغایت پنجشنبه

ساعت 12 لغایت 14:30

تعداد بازیگران: پنج مرد

اجراء: 11/11/1391 ـ ساعت 11 ـ کانون ملّی شهید بهشتی

 

3ـ نمایش "مجلس تعزیه علی اکبر"

معین البُکاء: هومن شهرستانی

سیزدهم آذر نود و یک

محوّطه دانشگاه پیام نور شاهرود

تمرین: روزهای دوشنبه

ساعت 21 لغایت 23

تعداد بازیگران: 14 مرد

 

4ـ نمایش "مجلس تعزیه حُـــــــــــرّ"

معین البُکاء: هومن شهرستانی

بیستم لغایت بیست و دوّم دی نود و یک

تالار پارمیس راه آهن شاهرود

تمرین: روزهای سه شنبه

ساعت 21 لغایت 23

تعداد بازیگران: 14 مرد

 

5ـ نمایش "مجلس تعزیه ضامن آهـــــــــو"

معین البُکاء: هومن شهرستانی

بیست و سوّم دی نود و یک

تالار پارمیس راه آهن شاهرود

تمرین: روزهای چهارشنبه

ساعت 21 لغایت 23

تعداد بازیگران: 14 مرد

 

6ـ نمایش "پری خوانی"

کارگردان: هومن شهرستانی

محلّ تمرین:دانشگاه پیام نورشاهرود(فقط بازیگران دانشجوی پیام نور)

تمرین: روزهای یکشنبه لغایت پنجشنبه

ساعت 15 لغایت 16

تعداد بازیگران: شش زن

 

7ـ نمایش "دلم برای دلم می سوزه"

طرّاح و کارگردان: هومن شهرستانی

محلّ تمرین: دانشگاه پیام نورشاهرود(فقط بازیگران دانشجوی پیام نور)

تمرین: روزهای یکشنبه لغایت پنجشنبه

ساعت 16 لغایت 17

تعداد بازیگران: یک مرد + یک زن

 

8ـ نمایش " کمدی داماد اینترنتی"

نویسنده و کارگردان: هومن شهرستانی

تمرین: روزهای یکشنبه لغایت پنجشنبه

ساعت 17 لغایت 19:45

محلّ تمرین: اداره ارشاد شاهرود ـ فرهنگسرای مهر ـ تالار بهمن

تعداد بازیگران: پنج مرد + سه زن

اجراء: 10 بهمن لغایت 10 اسفند 1391

 

9ـ نمایش "نبرد رستم و افراسیاب"

کارگردان: هومن شهرستانی

تمرین: روزهای سه شنبه ـ پنجشنبه

ساعت 20 لغایت 22

محلّ تمرین: منزل شخصی

تعداد بازیگران: شش مرد

اجرای عموم نمایش در شاهرود

گروه چکاوک نمایش می دهد

اجرای عموم نمایش "پری خوانی عشق و سنگ"

نویسنده: چیستا یثربی

کارگردان: هومن شهرستانی

آهنگساز: میرفرساد ملک نیا

 

هشتم لغایت چهاردهم آبان نود و یک

تالار بهمن ـ فرهنگسرای مهر ـ اداره فرهنگ و ارشاد شاهرود

ساعت 18:30

بازیگران:

معظّمه یحیایی

راحله امین

منیره یحیایی

مژده منظومه

زهرا عرب اسدی

مریم رحیمی

رعنا داورپناه

الهه یارمحمّدی

مریم دلبری

 

مشاور کارگردان: سامان ارسطو

طرّاح صحنه و نور: هومن شهرستانی

طرّاح لباس: زهرا دیواندری

مدیر صحنه: سپیده عامریان

آوا: فائزه یارمحمّدی

میکس افکت و موسیقی: دانیال شهرستانی

افکت: علیرضا شهرستانی

دوخت لباس: فاطمه ساغری

طراح پوستر و بروشور: دانیال شهرستانی

 

زمان نمایش: پنجاه دقیقه

بهاء بلیط: چهارهزار تومان

تخفیف برای هنرمندان و دانشجویان: پنجاه درصد (دوهزار تومان)

منتظر حضور سبزتان هستیم

 

آیا شما هم نیمکت دارید؟

روزی لویی شانزدهم در محوطه ي کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید؛

از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟

سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم.

لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا اینجاست؟

افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه ي قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم.

مادر لویی او را صدا زد و گفت من علت را میدانم.

زمانی که تو سه سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود.

و از آن روز 41 سال میگذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند.

فلسفه ي عمل تمام شده، ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد.

روزانه چه کارهای بیهوده ای را انجام می دهیم، بی آنکه بدانیم چرا؟

آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده میکنید؟؟؟؟؟؟؟

اجرای سه کار به کارگردانی هومن شهرستانی

اجرای سه کار به کارگردانی هومن شهرستانی

در بیست و سومین جشنواره استانی تئاتر فجر

آمفی تئاتر بهمن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شاهرود

تاریخ جشنواره: ۱۲ لغایت ۱۴/۰۷/۱۳۹۱

  

چهارشنبه ۱۲/۰۷/۱۳۹۱  ساعت ۱۱

نمایش "پری خوانی عشق و سنگ"

 

پنجشنبه ۱۳/۰۷/۱۳۹۱  ساعت ۱۹

نمایش "بحرطویل خوانی"

 

جمعه ۱۴/۰۷/۱۳۹۱  ساعت ۱۸

نمایش "نقالیسیاوش نامه / سهراب و گردآفرید

توسط کودکان ۴ تا ۱۴ ساله

نمایش "پری خوانی عشق و سنگ" در بیست و سومین جشنواره استانی تئاتر فجر

نمایش "پری خوانی عشق و سنگ"

به کارگردانی هومن شهرستانی

به بیست و سومین جشنواره استانی تئاتر فجر راه یافت.

تاریخ جشنواره: ۱۲ لغایت ۱۴/۰۷/۱۳۹۱

آمفی تئاتر بهمن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شاهرود

گروه چکاوک، به سرپرستی و کارگردانی هومن شهرستانی و همکاری بازیگرانی چون معظّمه یحیایی در نقش زن ـ راحله امین  در نقش مادرخوانده ـ منیره یحیایی در نقش زن میانسال ـ مژده منظومه در نقش دختربچّه ـ زهرا عرب اسدی در نقش برادرخوانده ـ مریم رحیمی در نقش راوی ـ رعنا داورپناه و الهه یارمحمّدی(فرم) این نمایش را به صحنه خواهد برد.

میرفرساد ملک نیا، دانیال شهرستانی و فائزه یارمحمّدی گروه موسیقی ـ سامان ارسطو مشاور کارگردان ـ زهرا دیواندری طرّاح لباس ـ سپیده عامریان مدیر صحنه ـ علیرضا شهرستانی منشی صحنه و .... در این نمایش همکاری دارند.

نخستین جشنواره تئاتر مـــــــــــاه استان سمنان

 

سمنان ـ خبرگزاری مهر: نخستین جشنواره استانی تئاتر ماه حوزه هنری استان سمنان با معرفی آثار برگزیده به کار خود پایان داد.

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم اختتامیه نخستین جشنواره استانی تئاتر حوزه هنری استان سمنان عصر سه شنبه، هفتم شهریورماه 1391 با حضور جمعی از مسئولان کشوری، استانی و هنرمندان در سالن ماه حوزه هنری این استان برگزار شد.

در این مراسم پس از قرائت بیانیه هیئت داوران جشنواره متشکل از دکتر رحمت امینی، حسینعلی شوندی، فریبرز شیرینی و مصطفی حسینی آثار برگزیده معرفی شدند.

از 38 اثری که در بخش تئاتر به دبیرخانه جشنواره ارسال شده است تنها چهار اثر به همایش منطقه ای تئاتر ماه(اصفهان) معرفی شد:

در بخش تئاتر خیابانی، نمایش "اندر حکایت پرده خوانی روزگار ما" به کارگردانی علی اکبر شفاهیان

در بخش تئاتر کودک و نوجوان، نمایش «کفش جادویی» به کارگردانی رسول عصاران

در بخش تئاتر صحنه ای بزرگسال،  نمایش "پری خوانی عشق و سنگ" به کارگردانی هومن شهرستانی  و نمایش "آقای قاضی صدایم را می شنوید" به کارگردانی محمدرضا عبادیانی به همایش منطقه ای تئاتر ماه(اصفهان) معرفی شدند.

همایش منطقه ای تئاتر ماه(اصفهان) بیستم لغایت بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۱ با حضور کارهای برتر شش استان (اصفهان، مرکزی، گیلان، چهارمحال و بختیاری، یزد و سمنان) برگزار می گردد.

گروه چکاوک، زیر نظر حوزه هنری استان سمنان، در اوّلین جشنواره استانی تئاتر مــــاه شرکت کرد و به مرحله بعدی راه یافت. این گروه به سرپرستی و کارگردانی هومن شهرستانی و همکاری بازیگرانی چون معظّمه یحیایی در نقش زن ـ راحله امین  در نقش مادرخوانده ـ منیره یحیایی در نقش زن میانسال ـ مژده منظومه در نقش دختربچّه ـ زهرا عرب اسدی در نقش برادرخوانده ـ مریم رحیمی در نقش راوی ـ رعنا داورپناه و الهه یارمحمّدی(فرم) این نمایش را در همایش منطقه ای اصفهان به صحنه خواهد برد.

میرفرساد ملک نیا، دانیال شهرستانی و فائزه یارمحمّدی گروه موسیقی ـ سامان ارسطو مشاور کارگردان ـ زهرا دیواندری طرّاح لباس ـ سپیده عامریان مدیر صحنه ـ علیرضا شهرستانی منشی صحنه و .... در این نمایش همکاری داشتند.

یک غزل ـ شراب کهن

هوالمحبوب

**************************************************************

 

غربت آلــوده ام امّا وطني مانده هنــــــوز       از تو اي يوســف من پيرهني مانده هنوز

 

توبه را مي شكنم هرشب و پروايم نيست        تاكه در زلف تو چين وشكني مانده هنوز

 

پرده از رخ مفكن اي مه خورشیــــد لقاء      كـه در این شبـزدگان ما و منی مانده هنوز

 

گيرم از كنج قفس رخصت پــرواز دهـنـد        مرغك دلـشــده آيا چمني مانــــده هنـــوز؟

 

نفس بـاد خـزان است و به هــم مي شكند      هر كجا قــامت سـرو و سمني مانـده هنـوز

 

دوش در خواب عـــــدم يار نشانـــم پرسيد       ننگ من باد چو ديدم كفنــي مانــده هنوز

 

شب گذر كرد و كسي عقده هــومن نگشود       دل قوي كن كه شــراب كهني مانده هنوز

 

                                                                         هومن شهرستاني

داستان عشق

در روزگار قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند

شادی، غم، دانش، عشق و باقی احساسات....

روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است.

بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند.

اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند.

زمانیکه دیگر چیزی از جزیره روی آب نمانده بود عشق تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد.

در همین زمان او از ثروت که با کشتی باشکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک خواست.

ثروت، مرا هم با خود می بری؟

ثروت جواب داد: نه نمی توانم.

مقدار زیادی طلا و نقره در این قایق هست. من هیچ جایی برای تو ندارم.

عشق تصمیم گرفت که از غرور که با قایقی زیبا در حال رد شدن از جزیره بود کمک بخواهد.

غرور لطفاً به من کمک کن.

نمی توانم عشق. تو خیس شده ای و ممکن است قایقم را خراب کنی.

پس عشق از غم که در همان نزدیکی بود درخواست کمک کرد.

غم لطفاً مرا با خود ببر

آه عشق. آنقدر ناراحتم که دلم می خواهد تنها باشم

شادی هم از کنار عشق گذشت اما آنچنان غرق در خوشحالی بود که اصلاً متوجه عشق نشد.

ناگهان صدایی شنید:  "بیا اینجا عشق، من تو را با خود می برم"

صدای یک بزرگتر بود. عشق آنقدر خوشحال شد که حتی فراموش کرد اسم ناجی خود را بپرسد.

هنگامیکه به خشکی رسیدند ناجی به راه خود رفت.

عشق که تازه متوجه شده بود که چقدر به ناجی خود مدیون است از دانش که او هم از عشق بزرگتر بود پرسید:

چه کسی به من کمک کرد؟

دانش جواب داد: او زمان بود

زمان؟ اما چرا به من کمک کرد؟

دانش لبخندی زد و با دانایی جواب داد که: چون تنها زمان، بزرگی عشق را درک می کند

"زمــــــــــــــــــــان"

درگذشت استاد حمید سمندریان

استاد حمید سمندریان

استاد مسلّم تئاتر

در سنّ 81 سالگی به علّت بیماری سرطان کبد

صبح امروز (پنجشنبه ـ ۲۲/۰۴/۱۳۹۱) درگذشت

 

این ضایعه هنری را به بچّه های نمایش تسلیّت میگم

 

تشییع پیکر وی

 

شنبه ـ ۲۴/۰۴/۱۳۹۱

ساعت ۹ صبح از خــــــــانه هنرمندان

 

 

«حمید سمندریان» استاد و پیشکسوت بازیگری، کارگردان تئاتر و مترجم متون کلاسیک ادبیات نمایشی سحرگاه امروز در خانه خود در تهران دارفانی را وداع گفت.

استاد سمندریان اردیبهشت سال 1310 در تهران متولد شد و از نوجوانی شیفته هنر از جمله بازیگری و موسیقی بود. وی در دوران نوجوانی در کلاس های هنرپیشگی و نوازندگی شرکت کرد.
مرحوم حمید سمندریان از بنیانگذاران دانشکده تئاتر دانشگاه تهران بود.
استاد سمندریان پیشکسوت عرصه هنرهای نمایشی در سال های اخیر شاگردانی را در عرصه هنر بازیگری در آموزشگاه خود تربیت کرد که بسیاری از آنان به عرصه حرفه ای هنر وارد شدند و هم اکنون از بازیگران به نام عرصه بازیگری در تئاتر، سینما و تلویزیون هستند.
کارگردانی و اجرای تئاترهایی همچون «ملاقات بانوی سالخورده»، «دایره گچی قفقازی»، «ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی»، «مرغ دریایی»، «بازی استریندبرگ» و «کرگدن» برخی کارهای هنری استاد سمندریان است.
پیکر استاد حمید سمندریان شنبه24تیر ساعت9 از تماشاخانه‌ ایرانشهر به سمت قطعه‌ هنرمندان بهشت‌زهرا تشییع می شود.
مراسم سومین روز درگذشت زنده‌یاد حمید سمندریان دوشنبه26تیر ساعت 18در مسجد جامع شهرک قدس برگزار خواهد شد.
همچنین مراسم یادبود استاد سمندریان29تیر ساعت 18در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر برگزار می شود

شروع فعالیت تئاتریش در حین تحصیل در دوره متوسطه بود او در کلاس‌های تئاتر و هنرپیشگی استادان حسین خیرخواه، شباویز و نصرت کریمی شرکت و تحصیل کرد. این کلاس ها زیر نظر استاد عبدالحسین نوشین اداره می‌شد. حمید سمندریان همچنین ویلون می‌نواخت و از شاگردان محمود ذوالفنون ،برادر بزرگتر زنده یاد جلال ذوالفنون بود.

وی پس از اتمام دوره دبیرستان به اروپا سفر کرد و در آلمان دوره مهندسی شوفاژ سانترال را در دانشگاه صنعتی برلین گذراند اما بعد از آن به کنسرواتور عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ وارد شد برخورد با تئاتر آن‌قدر برایش جذاب بود که مجالی برای موسیقی نمی‌گذاشت و شاید برای همیشه از موسیقی خداحافظی کرد.

او طی شش سال به صورت آکادمیک تحت آموزش ادوارد مارکس که یکی از استادان برجسته تئاتر بود اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و همزمان در آلمان به صورت حرفه‌ای مشغول به کار شد.

وی پس از پایان این دوره به دعوت اداره هنرهای نمایشی دراماتیک اداره کل هنرهای زیبای کشور به ایران برگشت و به سرعت نمایشنامه دوزخ یا دربسته اثر ژان پل سارتر را در تالار نوبنیاد همین اداره به روی صحنه آورد، ضمنا با همکاری دکتر مهدی فروغ به تاسیس هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به هنرهای زیبای کل کشور بود دست زد.

بعد از آن حمید سمندریان به دعوت مهندس هوشنگ، دکتر مهدی برکشلی و با همکاری دکتر مهدی نامدار دانشکده تئاتر دانشگاه تهران را بنیان گذاشتند و کار تدریس را بدون وقفه تا به امروز در دانشگاه‌های تهران و کلیه دانشگاه‌های تئاتری ادامه داد.

در سال ۱۳۷۳ به تاسیس کلاس‌های آزاد بازیگری و کارگردانی دست زد که هنرجویان بسیار زیادی از آنجا فارغ التحصیل شدند و به عرصه حرفه‌ای هنر وارد شدند از جمله سعید پورصمیمی- مریم معترف - سوسن تسلیمی-فریبرز عرب نیا - احمد آقالو- پرویز پور حسینی - امین تارخ - احمد ساعتچیان - محمد رحمانیان - محمد رضا جوزی - محمد یعقوبی - امیر جعفری- فتحعلی اویسی- فردوس کاویانی- مهران مدیری - خسرو سینا - میر طاهر مظلومی - پیام دهکردی- نوید فرید - شهاب حسینی - حامد کمیلی - حامد بهداد ـ هومن شهرستانی ـ نگار فروزنده - یوسف تیموری - رابعه اسکویی - مجید صالحی - فرزاد حسنی - شهرام عبدلی - قطب الدین صادقی - کیومرث مرادی - علیرضا اشکان - حمید فرخ نژاد - الیکا عبدالرزاقی - حمید میهن دوست - آشا محرابی - حسام نواب صفوی و ...

حمید سمندریان در سال‌های پیش از انقلاب، سال ۱۳۴۲ گروه تئاتری منسجمی به ‌نام گروه هنری پاسارگاد تشکیل داد که افراد گروه عبارت‌اند از: پرویز پورحسینی، سعید پورصمیمی، پری صابری، اسماعیل محرابی، جمشید مشایخی، پرویز کاردان، محمد حفاظی، منوچهر فرید، ثریا قاسمی، اسماعیل شنگله، مهدی فخیم‌زاده و ...

سمندریان برخی از مهمترین متون نمایشی از نویسندگان شاخص ادبیات نمایشی غرب همانند فردریش دورنمات، برتولت برشت، آنتوان چخوف، اوژن یونسکو، آرتور میلر، ماکس فریش، ژان آنوی، تنسی ویلیامز، ژان پل سارتر، هنریک ایبسن را ترجمه و سپس خود کارگردانی کرد. از این منظر باید او را یکی از کارگردانان شاخص تئاتر در تاریخ تئاتر ایران به شمار آورد که سهمی جدی در آشنایی مردم و علاقه مندان تئاتر و نمایش با متون و آثار کلاسیک و برجسته تاریخ تئاتر جهان به شمار آورد.

سال 88 و با همت معاونت اجتماعی شهرداری تهران و با حضور شهردار تماشاخانه  شماره دو خانه هنرمندان ایران در ایرانشهر به نام این چهره نامدار عرصه هنر نامگذاری شد.

سمندریان صاحب تماشاخانه شد

سمندریان تجربه‌ای هم در حیطه سینما داشت و فیلم تمام وسوسه های زمین را در سال های اولیه دهه شصت کارگردانی کرد،اما دیگر به سمت سینما نیامد،اگرچه همسرش ،هما روستا از جمله بازیگران شاخص تئاتر و سینما بود و برای برخی از فیلم ها جایزه سیمرغ بهترین بازیگری زن را هم دریافت کرد.

سمندریان بامداد روز 22 تیرماه 1391 درگذشت، در حالی که قرار بود نمایش گالیله اثر برتولت برشت را به روی صحنه ببرد.

حمید سمندریان در رادیو صدای ایران تعدادی نمایشنامه را ترجمه کرده که کارگردانی آن را نیز به عهده داشته ‌است:

غروب روزهای آخر پاییز نوشته فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱

پنچری نوشته فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱

همزاد نوشته فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱

اقدامات وگا نوشته فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱

فیزیکدانها نوشته فردریش دورنمات سال ۱۳۶۶

آنتیگون نوشتهٔ ژان آنوی سال ۱۳۷۶

 آثار اجرا شده در تلویزیون ملی ایران با ترجمه و کارگردانی حمید سمندریان:

 غروب روزهای پائیز اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۲

بازی استریندبرگ اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۵۱

خمره اثر لوئیجی پیراندللو سال ۱۳۵۳

 جراحی پلاستیک اثر پی‌یر فراری سال ۱۳۴۰

پلوفت (شبح کوچک) اثر ماریا کل راماشادو سال ۱۳۴۰

ساعت شش در خیابان آتن اثر روژه فردیناند

به‌سوی دمشق اثر اگوست استریندبرگ سال ۱۳۸۱ با همکاری بازیگران آلمانی

حمید سمندریان به دعوت پرفسور رگن‌برگ استاد دانشگاه مونیخ و کارگردان تئاتر به انستیتو گوته دعوت شد و نمایشنامه‌های بسیاری را با بازیگران آلمانی روی صحنه برد. این همکاری بین سالهای ۵۱ تا ۵۷ ادامه داشت.

شهاب آسمانی اثر فردریش دورنمات

چگونه رنج‌های آقای موکین پوت برطرف می‌شود اثر پیتر وایس

پنچری اثر فردریش دورنمات ۴- سانتا کروز اثر ماکس فریش

راهب و راهزن اثر هاینریش بول

خوزه اثر هاینریش بول

خشم شدید فلیپ هوتس اثر ماکس فریش

بالماسکه دزدان اثر ژان آنوی

دوزخ اثر ژان پل سارتر

ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی اثر فردریش دورنمات

توراندخت اثر هیلدس هایمر

مرده‌های بی‌کفن و دفن اثر ژان پل سارتر

 ترجمه‌ها

غروب روزهای پاییز اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۰ ناشر مروارید

پنچری اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۲ ناشر مروارید

ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱ نشر پیروز

دایره گچی قفقازی اثر برتولت برشت سال ۱۳۴۱ چاپ مجدد ۱۳۷۸

اقدامات وگا و همزاد اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱

ملاقات بانوی سالخورده اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۲ چاپ مجدد ۱۳۷۸ نشر قطره

رومولوس کبیر اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۶۹ مرکز هنرهای نمایشی

باغ وحش شیشه‌ای اثر تنسی ویلیامز سال ۱۳۴۲ چاپ مجدد ۱۳۸۳ نشر قطره

لئوکادیا اثر ژان آنوی سال ۱۳۴۳ چاپ مجدد ۱۳۸۳ نشر قطره

هرکول و طویله اوجیاس اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۳

آندورا اثر ماکس فریش سال ۱۳۴۷ انتشارات روز

فیزیکدان‌ها اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۵۰ چاپ مجدد ۱۳۸۳ نشر قطره

خشم شدید فلیپ هوتس اثر ماکس فریش سال ۱۳۵۰ چاپ مجدد ۱۳۷۰ نشر مرکز هنرهای نمایشی

فرشته‌ای به بابل می‌آید اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۵۲

چگونه رنج‌های آقای موکین پوت بر طرف می‌شود سال ۱۳۵۳

مکبث اثر ویلیام شکسپیر سال ۱۳۵۵ چاپ مجدد ۱۳۸۳ نشر قطره

بازی استریندبرگ اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۵۱ چاپ مجدد ۱۳۷۴ نسل قلم

همچنین به مناسبت درگذشت سمندریان، تماشاخانه ایرانشهر کلیه اجراهای خود را به مدت 2 روز تعطیل کرد.

او پس از اتمام دوره‌ي دبیرستان به اروپا سفر کرد و در آلمان دوره‌ي مهندسی شوفاژ سانترال را در دانشگاه صنعتی برلین گذراند، اما بعد از آن به کنسرواتور عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ وارد شد. برخورد با تئاتر آن‌قدر برایش گسترده بود که طی شش سال به صورت آکادمیک تحت آموزش «ادوارد مارکس» که یکی از استادان برجسته‌ي تئاتر بود، اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و همزمان در آلمان به صورت حرفه‌ای مشغول به کار شد.

سمندريان پس از پایان این دوره به دعوت اداره‌ي هنرهای نمایشی دراماتیک اداره‌ي کل هنرهای زیبای کشور به ایران بازگشت و نمایشنامه‌ي «دوزخ» را در تالار همین اداره به روی صحنه برد و فعاليت‌هاي خود را به شكل پيوسته در عرصه تئاتر ادامه داد.

حمید سمندریان در سال‌های پیش از انقلاب، سال ۱۳۴۲ گروه تئاتری منسجمی به‌نام گروه هنری پاسارگاد را تشکیل داد که از افراد اين گروه مي‌توان پرویز پورحسینی، سعید پورصمیمی، پری صابری، اسماعیل محرابی، جمشید مشایخی، پرویز کاردان، محمد حفاظی، منوچهر فرید، ثریا قاسمی، اسماعیل شنگله و مهدی فخیم‌زاده را نام برد.

سمندريان در تمام اين سال‌ها حسرت اجراي «گاليله» را با خود داشت، آخرين‌بار در سال 1389 سرگرم ترجمه و كار بر روي اين نمايشنامه‌ي معروف برتولت برشت بود و قصد داشت اواسط تيرماه همان سال گروه بازيگران اين نمايش را مشخص كند تا براساس توافقات انجام‌شده با شهرداري تهران، «گاليله» را از بهمن سال 89 تا ارديبهشت 90 در تماشاخانه‌ي ايرانشهر به صحنه ببرد، اما اين آرزو هرگز محقق نشد.

هيچوقت زود قضاوت نكن

مرد مسني به همراه پسر بیست ساله‌اش در قطار نشسته بود. در حالي كه مسافران در صندلي‌هاي خود نشسته بودند، قطار شروع به حركت كرد.

به محض شروع حركت قطار پسر بیست ساله كه كنار پنجره نشسته بود پر از شور و هيجان شد.

دستش را از پنجره بيرون برد و در حالي كه هواي در حال حركت را با لذت لمس مي‌كرد فرياد زد: پدر نگاه كن درخت‌ها حركت مي‌كنن. مرد مسن با لبخندي هيجان پسرش را تحسين كرد.

كنار مرد جوان، زوج جواني نشسته بودند كه حرف‌هاي پدر و پسر را مي‌شنيدند و از حركات پسر جوان كه مانند يك كودك ۵ ساله رفتار مي‌كرد، متعجب شده بودند.

ناگهان جوان دوباره با هيجان فرياد زد: پدر نگاه كن درياچه، حيوانات و ابرها با قطار حركت مي‌كنند.

زوج جوان پسر را با دلسوزي نگاه مي‌كردند.

باران شروع شد چند قطره روي دست مرد جوان چكيد.

او با لذت آن را لمس كرد و چشم‌هايش را بست و دوباره فرياد زد: پدر نگاه كن باران مي‌بارد،‌ آب روي من چكيد.

زوج جوان ديگر طاقت نياورند و از مرد مسن پرسيدند: ‌چرا شما براي مداواي پسرتان به پزشك مراجعه نمي‌كنيد؟

مرد مسن گفت: ما همين الآن از بيمارستان بر مي‌گرديم. امروز پسر من براي اولين بار در زندگي مي‌تواند ببيند.

معنای فقــــــــر

روزي از روزها پدري از يک خانواده ثروتمند، پسرش را به

مناطق روستايي برد تا او دريابد مردم تنگدست چگونه زندگي

مي‌کنند. آنان دو روز و دو شب را در مزرعه ي خانواده‌اي بسيار

فقير سر کردند و سپس به سوي شهر بازگشتند. در نيمه‌هاي راه

پدر از فرزند پرسيد: خب پسرم، به من بگو سفر چگونه گذشت؟

- خيلي خوب بود پدر.

- پسرم آيا ديدي مردم فقير چگونه زندگي مي‌کنند؟

- بله پدر، ديدم...

- بگو ببينم از اين سفر چه آموختي؟

- من ديدم که: ما در خانه ي خود يک سگ داريم و آنان چهار

سگ داشتند. ما استخري داريم که تا نيمه‌هاي باغمان طول دارد و

آنان برکه‌اي دارند که پاياني ندارد، ما فانوسهاي باغمان را از

خارج وارد کرده‌ايم، اما فانوسهاي آنان ستارگان آسمانند. ايوان

ما تا حياط جلوي خانه‌مان ادامه دارد، اما ايوان آنان تا افق

گسترده است. ما قطعه زمين کوچکي داريم که در آن زندگي

مي‌کنيم، اما آنها کشتزارهايي دارند که انتهاي آنان ديده نمي‌شود.

ما پيشخدمتهايي داريم که به ما خدمت مي‌کنند، اما آنها خود به

ديگران خدمت مي‌کنند. ما غذاي مصرفيمان را خريداري مي‌کنيم،

اما آنها غذايشان را خود توليد مي‌کنند. ما در اطراف ملک خود

ديوارهايي داريم تا ما را محافظت کنند، اما آنان دوستاني دارند تا

آنها را محافظت کنند.

آن پسر همچنان سخن مي‌گفت و پدر سکوت کرده بود و سخني

براي گفتن نداشت.

پسر سپس افزود: متشکرم پدر که نشان دادي ما چقدر فقير هستيم.

 

شکست یا موفقیت؟

ترجیح می دهم

 

      شکستی صادقانه داشته باشم

 

                    تا موفقیتی پر نیرنگ و دروغ

رسیدن به کمال

در نیویورک، در ضیافت شامی که مربوط به جمع آوری کمک مالی برای مدرسه مربوط به بچه های دارای ناتوانی ذهنی بود، پدر یکی از این بچه ها نطقی کرد که هرگز برای شنوندگان آن فراموش نمیشود.....

او با گریه گفت: کمال در بچه من "شایا" کجاست؟ هر چیزی که خدا می آفریند کامل است. اما بچه من نمی تونه چیزهایی رو بفهمه که بقیه بچه ها می تونند. بچه من نمی تونه چهره ها و چیزهایی رو که دیده مثل بقیه بچه ها به یاد بیاره. کمال خدا در مورد شایا کجاست؟!؟

افرادی که در جمع بودند شوکّه و اندوهگین شدند.....

پدر شایا ادامه داد: به اعتقاد من هنگامی که خدا بچه ای شبیه شایا را به دنیا می آورد، کمال اون بچه رو در روشی میگذارد که دیگران با اون رفتار میکنند.

و سپس داستان زیر را درباره شایا گفت:

یک روز که شایا و پدرش در پارکی قدم میزدند تعدادی بچه را دید که بیسبال بازی میکردند. شایا پرسید: بابا به نظرت اونا منو بازی میدن...؟! پدر شایا میدونست که پسرش بازی بلد نیست و احتمالاً بچه ها اونو تو تیمشون نمیخوان، اما او فهمید که اگه پسرش برای بازی پذیرفته بشه، حس یکی بودن با اون بچه ها میکنه. پس به یکی از بچه ها نزدیک شد و پرسید: آیا شایا میتونه بازی کنه؟! اون بچه به هم تیمی هاش نگاه کرد که نظر آنها رو بخواهد ولی جوابی نگرفت و خودش گفت: ما 6 امتیاز عقب هستیم و بازی در راند 9 است. فکر میکنم اون بتونه در تیم ما باشه و ما تلاش میکنیم اونو در راند 9 بازی بدیم.....

درنهایت تعجب، چوب بیسبال رو به شایا دادند. همه میدونستند که این غیر ممکنه زیرا شایا حتی بلد نیست که چطوری چوب رو بگیره. اما همین که شایا برای زدن ضربه رفت، توپ گیر چند قدمی نزدیک شد تا توپ رو خیلی آروم بیاندازه که شایا حداقل بتونه ضربه آرومی بزنه..... اولین توپ که پرتاب شد، شایا ناشیانه زد و از دست داد. یکی از هم تیمی های شایا نزدیک شد و دوتایی چوب رو گرفتند و روبروی پرتاب کن ایستادند. توپگیر دوباره چند قدمی جلو آمد و آروم توپ رو انداخت. شایا و هم تیمیش ضربه آرومی زدند و توپ نزدیک توپگیر افتاد، توپگیر توپ رو برداشت و میتونست به اولین نفر تیمش بده و شایا باید بیرون میرفت و بازی تمام میشد... اما بجای اینکار، اون توپ رو جایی دور از نفر اول تیمش انداخت و همه داد زدند: شایا، برو به خط اول، برو به خط اول

تا به حال شایا به خط اول ندویده بود. شایا هیجان زده و با شوق خط عرضی رو با شتاب دوید. وقتی که شایا به خط اول رسید، بازیکنی که اونجا بود میتونست توپ رو جایی پرتاب کنه که امتیاز بگیره و شایا از زمین بره بیرون، ولی فهمید که چرا توپگیر توپ رو اونجا انداخته. توپ رو بلند اونور خط سوم پرت کرد و همه داد زدند: بدو به خط 2، بدو به خط 2

شایا بسمت خط دوم دوید. دراین هنگام بقیه بچه ها در خط خانه هیجان زده و مشتاق حلقه زده بودند. همینکه شایا به خط دوم رسید، همه داد زدند: برو به 3

وقتی به 3 رسید، افراد هر دو تیم دنبالش دویدند و فریاد زدند: شایا، برو به خط خانه

شایا به خط خانه دوید و همه 18 بازیکن شایا رو مثل یک قهرمان رو دوششان گرفتنند مانند اینکه اون یک ضربه خیلی عالی زده و کل تیم برنده شده باشه.....

پدر شایا درحالیکه اشک در چشمهایش بود گفت:

اون 18 پسر به کمال رسیدند.....

این رو تعمیم بدیم به خودمون و همه کسانی که باهاشون زندگی می کنیم

هیچکدوم ما کامل نیستیم و جایی از وجودمون ناتوانی هایی داریم

اطرافیان ما هم همینطورند

پس بیایید با آرامش از ناتوانی های اطرافیانمون بگذریم و همدیگر رو به خاطر نقص هامون خرد نکنیم

بلکه با عشق، هم خودمون رو به سمت بزرگی و کمال ببریم و هم اطرافیانمون رو

آسمان فرصت پرواز بلندیست

                     قصه اینست چه اندازه کبوتر باشی

پدر

از پدرم پرسیدم:
بهترین پسر دنیا رو داشتن چه حسی داره؟
گفت نمیدونم برو از پدربزرگت بپرس

من آزادم.....

یکوس کازانتزاکیس، نویسنده یونانی "مسیح باز مصلوب" نقل

می کند که در دوران کودکی، یک پیله کرم ابریشم را بر روي

درختی می یابد، درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج از

پیله آماده می سازد. اندکی منتظر می ماند، اما سرانجام چون

خروج پروانه طول می کشد تصمیم می گیرد این فرآیند را شتاب

بخشد. با حرارت دهان خود آغاز به گرم نمودن پیله می کند، تا

این که پروانه خروج خود را آغاز می کند. اما بال هایش هنوز

بسته اند و اندکی بعد می میرد.

او می گوید: ((بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود، اما من

انتظار کشیدن نمی دانستم. آن جنازه ی کوچک تا به امروز، یکی

از سنگین ترین بارها، بر روی وجدان من بوده است. اما همان

جنازه باعث شد درک کنم که یک گناه حقیقی وجود دارد: فشار

آوردن بر قوانین بزرگ کیهان. بردباری لازم است و نیز انتظار

زمان موعود را کشیدن، و با اعتماد راهی را دنبال کردن که خدا

برای زندگانی ما برگزیده است))

شعار معروف این نویسنده یونانی چنین است:

من آزادم

     نه آرزوئی دارم

           نه می‌ترسم

پانزدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران

به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر http://www.theater.ir  و سایتهای معتبر کشور از روابط عمومی پانزدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران؛ 21 اثر پژوهشی از میان ۷۲ اثر ارسال شده به دبیرخانه پانزدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران برگزیده شده‌اند.

آقای هومن شهرستانی تنها نماینده دانشگاه های استان سمنان می باشند که مقاله وی در کنار دانشگاههای ذیل برگزیده شده است.

پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران با چهار اثر پژوهشی

دانشگاه تهران با یک اثر پژوهشی

دانشکده سینما - تئاتر دانشگاه هنر تهران با دو اثر پژوهشی

دانشگاه علم و فرهنگ تهران با دو اثر پژوهشی

دانشگاه پیام نور شاهرود با یک اثر پژوهشی

دانشگاه NYU کشور آمریکا با یک اثر پژوهشی

دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی با چهار اثر پژوهشی

دانشکده هنر دانشگاه شاهد تهران با دو اثر پژوهشی

دانشگاه سوره تهران با یک اثر پژوهشی

دانشگاه تربیت مدرس تهران با سه اثر پژوهشی

یعنی چی واقعاَ؟!!؟

دیشب رفته بودم رستوان/ روبروی میز ما یه دختر و پسر نشسته بودن که پسره پشتش به میز من بود، معلوم بود با هم دوستن، اتفاقی چشمم به چشم دختره افتاد/ قشنگ معلوم بود پسره عاشق دخترست، دختره با اشاره شروع کرد به آمار دادن به من، سرمو انداختم پایین/ دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم. خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم، با نگاهش قبول کرد، بلند شدن، پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به میز من رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت، براش نوشته بودم

خیـــــــلی پستی

تاسیس انجمن علمی حقوق دانشگاه پیام نور شاهرود

انجمن علمی حقوق دانشگاه پیام نور شاهرود تشکیل شد.

 

خبرگزاری مهر:

خبرگزاری آنا:

خبرگزاری دانشجو:

 

خبرگزاری فارس:

روزنامه پیام استان:

روزنامه همشهری:

 

و .......... :

رئیس دانشگاه پیام نور شاهرود از تشکیل انجمن علمی دانشجویان رشته حقوق این دانشگاه خبر داد.

دکتر علی شاهینی در گفت و گو با خبرنگار مهر ضمن اعلام تشکیل انجمن علمی دانشجویان رشته حقوق با حضور کلیه دانشجویان این رشته در شاهرود افزود: این انجمن بر اساس ضوابط و بخشنامه های وزارت آموزش عالی تشکیل می گردد و هدف آن ارتقای سطح علمی و آموزش دانشجویان و نیز مشارکت و همفکری دانشجویان برای تامین خواسته های صنفی است.

وی تصریح کرد: در این جلسه 14 نفر کاندیدای عضویت در انجمن علمی دانشجوی رشته حقوق شدند که پس از اخذ رأی هومن شهرستانی، مریم ربیعی، معصومه عرب، معصومه فیروزآبادی، داریوش بلبل حقیقی، سودابه مولانا، عاطفه سلیمانی و فرزانه ساغری بعنوان اعضای اصلی و علی البدل انتخاب شدند.

وی خاطر نشان کرد: هومن شهرستانی پس از تشکیل شواری انجمن، به عنوان دبیر این مجموعه انتخاب شد.

وی در پایان تأکید کرد: دبیر انجمن موظف به انجام مقدمات کار، تهیه و تنظیم اساسنامه، تهیه وتنظیم پرسشنامه دانشجویی، ایجاد سایت انجمن وتبیین مسئولیت های هر بخش است.

برای مادرم

 
 
˛ °.__ ** *˛.
˛ °_██_*
*./ \ .˛* .˛.*.* *
*
˛. (´• ̮•)*˛°*/.♫.♫\*˛.* ˛_Π_____. * ˛*
.°( . • . ) ˛°./• '♫ ' •\.˛*./______/~
*. ˛*.˛* ˛. *

*(...'•'.. ) *˛╬╬╬╬╬˛°.
|田田|門|╬╬╬╬ .
... ... ¯˜"*°•♥•°*"˜¯`´¯˜"*°•♥•°*"˜¯` ´¯˜"*°´¯˜"*°•♥•°*"˜¯`´¯˜"*°•
امروز بیستم بهمن 1390 ساعت یک صبح رفتم پیش مادرم
دقیقاً یک دقیقه از سالروز تولّد 55 سالگیش میگذشت.
یه چیزایی هم بردم که قابلشو نداشت(اصلاً)
ولی یادگاری بود.
مخصوصاً این نوشته یا یادمانی که براش نوشتم و تایپ کردم. خیلی خوشحال شد.
سلام مادر عزیزم
تولد 55 سالگیت رو تبریک میگم.
امیدوارم که در این کنج هیاهوی زمان
توی بی باوری انسانها
تو به باور برسی
و بخندی همه عمر
بهترین ها رو برات آرزو میکنم
یه جایی خوندم: اگه چهار تا خوراکی خوشمزه باشه و ما پنج نفر باشیم،
تنها کسی که میگه میل ندارم، مـــــــــادرِ
از همین جا برای تمام مادران دنیا آرزوی سلامتی می کنم،
دستشون رو می بوسم
و به بچّه هاشون حتّی اگه پیر شدن، سفارش میکنم که واقعاً قدر بدونن؛
تا حســـــــــــــــــــــــــــــــرت  نخورن
خودمونی بگم: مامان جون افتخار میکنم که منم جزو گرفتاریات هستم
 

تئاتر مقاومت و بیداری اسلامی در ایران

روایتگر جنگ در صحنه نمایش

                         جنگ نه

                                   دفاع مقدّس

                                                 دفاع مقدّس نه

                                                                  مقاومت و بیداری

مقاومت در برابر هواها و هوسها از فطرتی خداجو و خداخواه

اینجا سخن از پرواز است

لطفأ ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه نوشته

نمایش پیک نینوا

نمایش روایت

          پیک نینوا

                                                             کاری از گروه چکاوک

نویسنده: عماد عبادی

                            کارگردان: هومن شهرستانی

 

بازیگران (به ترتیب حروف الفبا)

مریم دلبری

مهسا ساداتی

علیرضا شهرستانی

هومن شهرستانی

سعید صادقی

ملینا صالحی

زهرا عرب اسدی

مژده منظومه

مرتضی یعقوبی

 

نوازنده ترومپت          مهدی اصغریار   

نوازنده نی و کلارینت   حسن سلمانی    

نوازنده دف               حمید اشرفی     

 

مکان اجراء:   فرهنگسرای مهر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی

مراسم مذهبی ایام محرم و صفر در ادارات/ دانشگاهها و مدارس

        تکایا و حسینیه ها                                هیئتهای مذهبی

            و مراسم عزاداری در شهرستان شاهرود و استان سمنان

زمان:

محرّم و صفر 1433               آذر و دیماه 1390

 

" پیک نینوا "  روایت یک راویست که شاهد واقعه کربلا بوده، قبل و بعد آن واقعه عظیم را به نمایش میگذارد.

نویسنده (استاد عماد عبادی) این روایت را از زبان یک نفر بازگو میکند. که در اجراء نقش آن یک نفر را ده نفر بازی میکنند و بازیگران در جای جای صحنه روایتها را صحنه سازی و بازسازی کرده اند.

نکته قابل توجه این نمایش تلنگر به تماشاچیست که آیا اکنون نیز امام حسین(ع) بیعت از ما هم برگرفته است....

 

اجرای بعدی: مراسم روز دانشجو (اجرای اختصاصی) دانشگاه پیام نور شاهرود/

خیابان امام ــ عصمتیه شاهرود

دوشنبه ۲۱/۰۹/۱۳۹۰ ـ ساعت ۱۹

 

 

لطفاً در نظرسنجی پایین صفحه شرکت کنید/متشکّرم

بـــــــــــاران

باران

         تمام دغدغه اش بارش نیست

   گاهی از غصّه ی تنهاشدنش میبارد.

امروز ۰۹/۰۸/۱۳۹۰ ساعت ۱:۳۶ صبح

دخترم "باران" به دنیا اومد.

     شادیمو با همتون تقسیم میکنم.

 

 

لطفاً در نظرسنجی پایین صفحه شرکت کنید/متشکّرم

برداشت دیگران و وسعت انسان

كودكی كه لنگه كفشش را امواج از او گرفته بود

 

                                     روی ساحل نوشت

 

                دريا دزد است.

 

مردی كه از دريا ماهی گرفته بود روی ساحل نوشت

 

دريا سخاوتمندترين سفره هستی است.

 

موج دريا آمد و جملات را با خود محو كرد

 

                          و اين پيغام را بجا گذاشت:

 

برداشت ديگران

                 در مورد خود را در

                                        وسعت خويش

                                               حل كنيم.

 

لطفاً در نظرسنجی پایین صفحه شرکت کنید/متشکّرم

 

 

زندگـــــــــــــــــی

                 نردبانی است نهان

که تردیــــــــــد

                 کوتاهش می کند

                                    کوتاهش

                                                کوتاه

تا عقل

 

لطفاً در نظرسنجی پایین صفحه شرکت کنید/متشکّرم

همدلی در گروه چکاوک

امروز احساس خوبی داشتم نه اینکه مغرور بشم ولی خدا رو شکر کردم که بهم صبر و شکیبایی داده تا بتونم یه گروه سی، چهل نفری رو کنار هم جمع کنم و کار تئاتر کنیم از تمام بچّه هایی که عاشقانه منو همراهی میکنن تا گروه چکاوک، با این تعداد بتونه سه تا کار پر پرسناژ رو همزمان آغاز کنه، صمیمانه سپاسگذارم تئاتر بدون این جمع و هیچ جمعی شکل نمیگیره، و هیچکس به تنهایی نمیتونه نمایشی رو روی صحنه ببره فقط همدلی و عشق میتونه این تعداد انسان رو دور هم جمع کنه تا یک اثر هنری متولّد بشه

دست تمام دوستانم رو در گروه چکاوک می فشارم

 

لطفاً در نظرسنجی پایین صفحه شرکت کنید/متشکّرم