پاسخ
بر روی ما نگاه خدا خنده می زند،
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش،
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود،
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب،
بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا
ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع،
بر رویمان ببست به شادی در بهشت
او می گشاید … او که به لطف و صفای خویش،
گوئی که خاک طینت ما را ز غم سرشت
توفان طعنه، خنده ی ما را ز لب نشست،
کوهیم و در میانه ی دریا نشسته ایم
چون سینه جای گوهر یکتای راستیست،
زین رو بموج حادثه تنها نشسته ایم
مائیم … ما که طعنه زاهد شنیده ایم،
مائیم … ما که جامه تقوی دریده ایم؛
زیرا درون جامه بجز پیکر فریب،
زین هادیان راه حقیقت، ندیده ایم!
آن آتشی که در دل ما شعله می کشید،
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود؛
دیگر بما که سوخته ایم از شرار عشق،
نام گناهکاره رسوا! نداده بود
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان،
در گوش هم حکایت عشق مدام ما
“هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما”
این همان شعری از فروغ فرخزاد است که نام وی را از لیست کتاب شاعران معاصر حذف کرد!!
این شعر، در پاسخ به جاهلانی سروده شده که وی را زنی هرزه خوانده بودند....
جمع نیک اندیشان
http://nikandishi.blogfa.com
تندتند بروزکن مگه مطلب نداری
The god is death
به روز شد
... و عشق این میراث گران بها و عتیق برای ما شرقی ها !
مطلب زیبایت را خواندم و سرشار از عشق گشتم
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود،
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
و در آخر دوباره و چند باره بگویم :
تمام شاعران اهل دروغند
مگر آنانکه از جنس فروغند !
درود و بدرود !
در کشور من مردم با نفرت بیشتری به صحنه ی بوسیدن دو عاشق نگاه می کنند تا صحنه ی اعدام!
.
زیستن با این مردمان دردناک است!
عجب قصه ایست ماجرای بی سوادی و سنت!!
دردم این نیست که او عاشق نیست دردم این نیست که معشوق من از عشق تهیست درد م این است با این همه سردی من چرا دل سپردم
خیلی قشنگ بود ...
ممنون..
سلاااااام. بلاگت رو خییییییلی میپسندم. به دلم نشسته. بیای خوشحال میشم.
سلام با احترام دعوتید