نفس سبز

اگرخارم اگر خاشاک نکن کاری بسوزانم تن خشک وجودم را.کشم شعله زنم آتش همان دستی که خشکانیدتمام سبزی من را...

نفس سبز

اگرخارم اگر خاشاک نکن کاری بسوزانم تن خشک وجودم را.کشم شعله زنم آتش همان دستی که خشکانیدتمام سبزی من را...

دوستی!

  

دوست تقدیر گریززناپذیر ماست.برادر خواهر دخترخاله و پسر عمو نیست که اش کشک خاله باشد!

دوستی انتخاب است.انتخابی دو طرفه که حد ومرز و نوع ان بوسیله همان دو نفری که این انتخاب را کرده اند تعریف میشود.

با دوستانمان میتوانیم از همه چیز حرف بزنیم و مهمتر انکه میتوانیم از هیچ چیز حرف نزنیم و سکوت کنیم.با دوستانمان میتوانیم درددل کنیم و مهمتر انکه میشود درددل هم نکرد و بدانیم که میداند.

از دوستانمان میتوانیم پول قرض بگیریم و اگر مدتی بعد او پول خواست و نداشتیم با خیال راحت بگوییم نداریم.

واگر مدتی بعدتر دوباره پول احتیاج داشتیم و او داشت دوباره قرض بگیریم.

به دوستانمان میتوانیم بگوییم:"امشب بیا خونه ما دلم گرفته" و اگر شبی دیگر زنگ زد و خواست به خانه مان بیاید و حوصله نداشتیم بگوییم:"امشب نیا حوصله ندارم."

با دوستانمان میتوانیم بخندیم,میتوانیم گریه گریه کنیم,میتوانیم رستوران برویم و غذا بخوریم,میتوانیم بی غذا بمانیم و گرسنگی بکشیم,میتوانیم شادی کنیم میتوانیم غمگین شویم,میتوانیم دعوا کنیم.

میتوانیم در عروسی خواهر و برادرش لباسهای خوبمان را بپوشیم و فکر کنیم عروسی خواهر برادر خودمان است.اگر عزیزی از عزیزان دوستمان مرد لباس سیاه بپوشیم و خودمان را صاحب عزا بدانیم.

با دوستانمان میتوانیم قدم بزنیم,میتوانیم نصف شب زنگ بزنیم و بگوییم:"پاشو بیا اینجا" و اگر دوستمان پرسید چی شده؟ بگوییم:"حرف نزن فقط بیا" و وقتی دوستمان بی هیچ حرفی امد خیالمان راحت باشد که در این دنیا تنها نیستیم.

با دوستانمان میتوانیم حرف نزنیم کاری نکنیم جایی نرویم و فقط از اینکه هستند خوشحال و خوشبخت باشیم.