-
وصیتنامه داریوش بزرگ!
شنبه 6 آذرماه سال 1389 14:35
سبزتر از آنم که بی رنگ بمیرم از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم وصیتنامه داریوش بزرگ اینک من از دنیا میروم و 25 کشور جزو امپراتوری ایران است. در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم کشورها نیز در ایران محترمند... جانشین من خشایارشاه باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و...
-
کمک به عشق!
شنبه 6 آذرماه سال 1389 14:28
کمک به عشق روزگاری در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند . شادی ، غم ، غرور ، عشق و ... روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت پس همه ی ساکنین جزیره قایق هایشان را مرمت کردند و جزیره را ترک کردند . اما عشق مایل بود تا آخرین لحظه باقی بماند چرا که او عاشق جزیره بود . وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت عشق...
-
روزی که کوروش گریست!
شنبه 6 آذرماه سال 1389 14:16
روزی کوروش در حال نیایش با خ دا گفت: خدایا به عنوان کسی که عمری پربار داشته وجز خدمت به بشر هیچ نکرده از تو خواهشی دارم. آیا میتوانم آن را مطرح کنم؟خدا گفت: البته! - از تو میخواهم یک روز، فقط یک روز به من فرصتی دهی تا ایران امروز رابررسی کنم.سوگند میخورم که پس از آن هرگز تمنایی از تو نداشته باشم. - چرا چنین چیزی را...
-
داستان تاریخی اعدام بابک خرمدین!
شنبه 6 آذرماه سال 1389 14:13
داستان تاریخی اعدام بابک خرمدین روز قبل از اعدام،خلیفه با بزرگان دربارش مشورت کرد که چگونه بابک را درشهر بگرداند و به مردم نشان بدهد تا همه بتوانند وی را ببینند. بنا بر نظر یکی از درباریان قرار برآن شد که وی را سوار بر پیلی کرده در شهر بگردانند ... پیل را با حنا رنگ کردند و نقش و نگار برآن زدند؛ و بابک را در رختی...
-
زن معشوقه خداست چراکه:
شنبه 6 آذرماه سال 1389 14:11
زن عشق می کارد و کینه درو می کند.... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی.... برای ازدواجش در هر سنی ـاجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی... در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو... او کتک می خورد و...
-
تنهایی من وخدا!
شنبه 6 آذرماه سال 1389 13:58
اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد بدون کار خدا بوده اگه بی محابا دلها قبل از دستها بهم گره خورد ؛ بدون کار "خدا" بوده ! , اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا خورد نشی ؛ بدون تنها محرمت خدا بوده حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهائی خفتت کرده ؛ شک نکن تنها مرهمت خداست که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت...
-
برای تو!
شنبه 6 آذرماه سال 1389 13:56
می نویسم خطی ز دلتنگی ام به احترام عشقت؛ شب است و ماه می رقصد و ستاره نقره می پاشد.نسیم پونه عطرشقایق ها ز لبهای هوس انگیز زنبق بوسه گیرد، نه دستی گرم به خوابم پنجه می ساید نه پای در کویر خشک قلبم راه می یابد. شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم. تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ...
-
شادمانه زیستن!
شنبه 6 آذرماه سال 1389 13:53
شادمانه زیستن را از دل آموختم : به دل گفتم :ای عشق نامیرای من ،شادمانی را بر من چنان آموز که هرگز افسرده خاطر نشوم . گفت:تو را اگر به بازار مکاره عشق بردم ودم فروبستی وسخنی از روی اکراه و یا شعف بر زبان نراندی، آنگاه به تو خواهم آموخت که چگونه همواره در شادمانی زندگی کنی؟ گفتم :باشد فرمانبردارم کنون. گفت:پس بر نیکبختی...
-
لیلی زن است!
شنبه 6 آذرماه سال 1389 13:50
خدا مشتی خاک را بر گرفت. می خواست لیلی را بسازد، از عشق خود در آن دمید و لیلی پیش از آن که با خبر شود عاشق شد. اکنون سالیانی است که لیلی عشق می ورزد، لیلی باید عاشق باشد. زیرا خداوند در آن دمیده است و هرکه خدا در آن بدمد، عاشق می شود. لیلی نام تمام دختران ایران زمین است، و شاید نام دیگر انسان واقعی !!!! لیلی زیر درخت...
-
وخدازن را آفرید!
شنبه 6 آذرماه سال 1389 13:44
وقتی خدا زن را آفرید ،او تا دیر وقت روز ششم کار می کرد. یکی از فرشتگان نزد خدا آمد و عرض کرد:چرا اینهمه زمان صرف این مخلوق می کنید؟ خداوند فرمود: آیا از تمام خصوصیاتی که برای شکل دادنش می خواهم در او بکار ببرم اطلاع دارید؟ او باید قابل شستشو باشد،اما نه از جنس پلاستیک ،با بیش از دویست قسمت متحرک با قابلیت...
-
حالا بر خواسته ام!
شنبه 6 آذرماه سال 1389 13:20
حالا بر خواسته ام ! چه ها می بینم؟ چه دنیایی است!چه زمینی چه آسمانی ....! دیگر زمینی نیست و همه آسمان است ! هستی سردری است آبی رنگ ! ملکوت فرود آمده است ! ماورا پرده بر انداخته است! آسمان بهشت بر چشمهای مجذوب من به لبخند بوسه می زند. آسمان های عرش خدا در قطره گرم اشک من غوطه می خورد .... چه آسمانهایی ! به پهنای عدم !...